سفارش تبلیغ
صبا ویژن

متخصص مغز و اعصاب

سندرم پای بیقرار

سندرم پای بی‌قرار

سندروم پای بی‌قرار (RLS) که تحت عنوان بیماری ویلیس اکبوم (Willis-Ekbom) نیز شناخته می‌شود، نوعی اختلال خواب می‌باشد که به بروز احساس ناخوشایندی در اندام‌ها و مخصوصاً در پاها منجر می‌شود. این احساسات آزاردهنده، باعث می‌شود که فرد به حرکت دادن عضو درگیر تمایل زیادی داشته باشد. این حالت معمولاً پس از رفتن به رخت‌خواب اتفاق می‌افتد و بی خوابی را به همراه دارد.

گاهی سندرم پای بی‌قرار به دلیل مشکلاتی که در پی دارد، باعث اضطراب و افسردگی فرد می‌شود. هرچه مدت طولانی‌تری درگیر این اختلال باشید، وخیم‌تر شده و حتی امکان دارد که بیماری به سایر بخش‌های بدن مانند بازوهای‌تان نیز سرایت کند. شدت سندرم پای بی‌قرار از خفیف تا شدید متغیر می‌باشد.

بیشتر موارد سندرم پای بی‌قرار با گذشت زمان خودبه‌خود بهبود می‌یابند یا با ایجاد تغییرات ساده‌ای در سبک زندگی می‌توان آن را از بین برد. به‌طور خلاصه می‌شود گفت که:

  • سندرم پای بی‌قرار به دوصورت اولیه یا ثانویه اتفاق می‌افتد.
  • ترکیبی از عوامل روانی و جسمی. منجر به این بیماری می‌شوند.
  • این بیماری در زنان باردار بیشتر شایع است.

علائم سندرم پای بی‌قرار

علائم سندرم پای بی‌قرار

علائم سندروم پای بی‌قرار معمولا زمانی که فرد در فضای محدودی مانند صندلی سینما یا هواپیما قرار دارد و یا به قصد استراحت به رخت‌خواب می رود، خود را نشان می دهند. نشانه‌ها در طول شب بیشتر بروز می‌کنند.

سندروم پای بی‌قرار باعث می‌شود که فرد به بی‌خوابی دچار شده یا بارها از خواب بیدار شود، درنتیجه در طول روز خسته است. این احساس خستگی می‌تواند کار، یادگیری، تمرکز و انجام وظایف و فعالیت‌های روزانه را دچار اختلال کند. گاهی کم خوابی درنهایت به تحریک‌پذیری، نوسانات خلقی، افسردگی، ضعیف شدن سیستم ایمنی بدن و سایر مشکلات جسمی و روانی منجر می‌شود.

سندرم پای بی‌قرار چه حسی را در فرد به وجود می‌آورد؟

مبتلایان به این بیماری معمولا این حالات را توصیف می‌کنند:

  • سوزش؛
  • تیر کشیدن؛
  • خزیدن؛
  • دمر خوابیدن؛
  • خارش پوست؛
  • حالتی شبیه شوک‌های الکتریکی؛
  • مورمور شدن.
  • تقلا کردن؛

حرکت دادن پاها تنها راه رهایی از این حس ناخوشایند می‌باشد. این احساسات فقط درطول شب به‌وجود نمی‌آیند و معمولا زمانی که فرد در حال استراحت یا غیرفعال است بروز می‌کنند.

انواع سندرم پای بی‌قرار

انواع سندرم پای بی‌قرار

سندرم پای بی‌قرار اولیه یا ایدیوپاتیک (idiopathic) ، با علت ناشناخته و سندرم پای بی‌قرار ثانویه، دو نوع اصلی این بیماری می‌باشند.

1ـ سندرم پای بی‌قرار اولیه یا ایدیوپاتیک

در سندرم پای بی‌قرار اولیه یا ایدیوپاتیک، علت بروز بیماری ناشناخته است. سندرم پای بی‌قرار ایدیوپاتیک رایج‌ترین نوع این بیماری بوده و دارای ویژگی‌های زیر می‌باشد:

  • گاهی در دوران کودکی نشانه‌ها بروز می‌کنند.
  • شروع آن معمولاً قبل از سن 40 سالگی می‌باشد.
  • وقتی سندرم پای بی‌قرار شروع می‌شود، معمولا تا آخر عمر تداوم دارد.
  • می‌تواند علت آن ژنتیکی باشد.

گاهی این علائم پراکنده خود را نشان داده و یا به‌تدریج وخیم‌تر می‌شوند. در موارد خفیف امکان دارد که فرد برای مدتی طولانی هیچ علائمی از خود نشان ندهد.

2ـ سندرم پای بی‌قرار ثانویه

اختلال ثانویه، در واقع توسط بیماری یا شرایط پزشکی دیگری اتفاق می‌افتد. این نوع اختلال اغلب پس از سن 45 سالگی شروع می‌شود و ارثی نمی‌باشد. این نوع سندرم پای بی‌قرار داراری نشانه‌های متفاوتی است، زیرا:

  • به‌طور ناگهانی شروع می‌شوند.
  • علائم معمولاً با گذشت زمان رو به وخامت نمی‌رود.
  • امکان دارد علائم شدیدتر باشد.

بیماری‌ها و شرایط پزشکی که به سندروم پای بی‌قرار ثانویه منجر می‌شوند عبارت است از:

  • کمبود آهن؛
  • دیابت؛
  • بیماری پارکینسون؛
  • نارسایی مزمن کلیه؛
  • بارداری؛
  • نوروپاتی؛
  • آرتریت روماتوئید؛

نحوه‌ی بروز سندرم پای بی‌قرار هنوز مشخص نیست. ولی می‌تواند با عملکرد دوپامین در بدن در ارتباط باشد. دوپامین پیام‌رسانی عصبی است که نقش مهمی در کنترل حرکات عضلانی دارد. بعضی از داروها مانند داروهای ضدافسردگی و مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) منجر به بروز سندرم پای بی‌قرار می‌شوند. این داروها بر فعالیت دوپامین اثرگذار هستند.

این بیماری با بارداری نیز در ارتباط است و حدود 20? از زنان درطول سه‌ماهه‌ی آخر دوره‌ی بارداری خود به سندرم پای بی‌قرار دچار می‌شوند. البته دلایل این ارتباط مشخص نمی‌باشد.

سندروم پای بی‌قرار در دوران بارداری

سندروم پای بی‌قرار در دوران بارداری

زنانی که قبل از بارداری نیز به سندرم پای بی‌قرار مبتلا بوده‌اند، امکان دارد که درطول دوران بارداری علائم و نشانه‌های بیماری آنها رو به وخامت برود. البته بارداری به خودی خود می‌تواند به سندرم پای بی‌قرار منجر شود. معمولاً علائم بیماری با گذشت زمان درطول دوران بارداری وخیم‌تر شده و به‌ویژه در سه‌ماهه‌ی سوم احتمال بروز علائم بیشتر می‌شود.

دلیل افزایش بروز سندرم پای بی‌قرار در طول دوران بارداری مشخص نمی‌باشد، ولی عوامل زیر در این مسئله دخیل هستند:

  • کم‌خوابی ناشی از تغییرات ایجاد شده در بدن و احساس ناراحتی؛
  • سطح پایین مواد معدنی یا ویتامین‌هایی مانند آهن و فولات یا اسید فولیک یا ویتامین (B9)؛
  • افزایش تحریک‌پذیری حواس؛
  • تغییرات و اختلالات هورمونی؛

بعضی از درمان‌های دارویی خارج از بارداری نیز، مانند روتیگوتین (Rotigotine) ، از داروهای جدید درمان بیماری پارکینسون که از آن در درمان بیماری سندرم پای بیقرار نیز استفاده می‌شود و گاباپنتین (Gabapentin)، دارویی که ابتدا برای درمان صرع توصیه شد، ولی اکنون برای موارد مختلفی مانند کاهش درد، به‌ویژه دردهایی با منشا? عصبی مانند کمردرد و سردرد استفاده می‌شود،  از نظر ایمن و بی‌خطر بودن استفاده از آنها در زنان باردار مورد بررسی قرار نگرفته‌اند.

درمان‌های رفتاری مانند داشتن برنامه‌ی خواب سالم و ورزش ملایم، اولین درمان‌هایی است که برای زنان باردار توصیه می‌شود. اگر بیمار به فقر آهن دچار باشد و تصور شود که این مسئله مسبب سندرم پای بی‌قرار است، تجویز مکمل‌های خوراکی آهن درطول بارداری خطرناک نیست.

درمان سندرم پای بی‌قرار

درمان سندرم پای بی‌قرار

به دلیل ناشناخته ماندن علت ریشه‌ای این بیماری، روش‌های مختلفی برای درمان سندروم پاهای بی‌قرار وجود دارد. برای نمونه، بعضی از پژوهشگران بر این باورند که سندرم پای بی‌قرار درنتیجه‌ی وجود مشکلاتی درمورد ماده‌ای شیمیایی در مغز به نام دوپامین به وجود می‌آید، درحالی‌که پژوهشگران دیگری گردش خون ضعیف را دلیل بروز این بیماری می‌دانند.

در ادامه به فهرستی از بهترین روش‌های درمانی سندرم پای بی‌قرار می‌پردازیم. پزشک متخصص می‌تواند با ارائه‌ی برنامه‌ی درمانی به بهبود شما کمک کند.

1ـ برطرف کردن علت‌های بالقوه

نخستین گام در درمان سندرم پای بی‌قرار، آگاهی از عوامل احتمالی بروز آن است. البته گاهی سندرم پای بی‌قرار با عواملی مانند ژنتیک یا بارداری ارتباط دارد که تاحد زیادی از کنترل فرد خارج هستند، ولی عوامل دیگری نیز وجود دارد که می‌توان برای برطرف کردن آنها اقدام کرد. این عوامل شامل داروهایی که مصرف می‌کنید، عادت‌های روزانه، مشکلات سلامتی یا سایر عوامل محرک می‌باشد.

عادت‌ها

مصرف الکل، کافئین و تنباکو به شدت یافتن علائم سندرم پای بی‌قرار منجر می‌شود. بنابراین کاهش مصرف این مواد به کاهش علائم سندرم پای بی‌قرار کمک خواهد کرد.

داروها

داروها

بعضی از داروها منجر بروز یا وخیم‌تر شدن علائم سندرم پای بی‌قرار می‌شوند، مانند:

  • داروهای ضدافسردگی سه‌حلقه‌ای (tricyclic antidepressants) مانند آمی‌تریپتیلین (Elavil) یا آموکساپین (Asendin)؛
  • داروهای ضد تهوع مانند متوکلوپرامید (Reglan) یا پروکلرپرازین (Compro)؛
  • داروهای ضدروان پریشی (antipsychotic) مانند هالوپریدول (Haldol) یا الانزاپین (Zyprexa)؛
  • آنتی‌هیستامین‌های قدیمی مانند دیفن هیدرامین (Benadryl)؛
  • مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) مانند فلوکستین (Prozac)، سرترالین (Zoloft) یا اس‌سیتالوپرام (Lexapro)؛
  • ترامادول (Ultram)؛

شرایط سلامتی

بعضی از شرایط سلامتی با سندرم پای بی‌قرار مرتبط تشخیص داده شده‌اند. آسیب‌های عصبی ناشی از دیابت و نارسایی کلیه در مرحله‌ی نهایی یا ESRD  با سندرم پای بی‌قرار مرتبط هستند. کم‌خونی ناشی از کمبود آهن نیز دارای ارتباطی قوی با سندرم پای بی‌قرار می‌باشد.

سایر عوامل

سایر عوامل

بعضی افراد ادعا می‌کنند که مصرف مقدار زیادی شکر یا پوشیدن لباس‌های تنگ موجب بدتر شدن علائم سندرم پای بیقرار آنها می‌شود. البته برای اثبات وجود چنین ارتباط‌هایی پژوهش‌های زیادی انجام نشده است، ولی می‌توانید آزمون و خطا کنید تا متوجه شوید چه عواملی روی علائم شما اثر می‌گذارند.

2ـ  رعایت بهداشت خواب برای کمک به درمان سندرم پای بی‌قرار

رعایت موارد بهداشت خواب (sleep hygiene) بسیار مهم است، زیرا خستگی به وخیم شدن علائم کمک می‌کند. به‌طورکلی داشتن عادت‌های خواب مناسب برای افراد دارای اختلال خواب، بیشتر اهمیت دارد.

3ـ  مصرف مکمل‌های آهن و ویتامین

فقر آهن یکی از دلایل اصلی سندرم پای بی‌قرار می باشد. مطالعات فراوانی نشان داده است که مصرف مکمل‌های آهن در کاهش علائم سندرم پای بی‌قرار یاری‌رسان است. با یک آزمایش خون ساده به‌راحتی می‌توان کمبود آهن را بررسی کرد.

در سال 1998 در بررسی کوچکی روی 10 نفر تشخیص داده شد که مصرف منیزیم به کاهش علائم بی‌خوابی در بیماران مبتلا به سندرم پای بی‌قرار کمک می‌کند. در این بررسی مصرف منیزیم روش درمانی مفیدی برای افراد مبتلا به PLMD تشخیص داده شد. منیزیم در مغزها و سبزیجات برگ‌سبز و غلات کامل وجود دارد.

کمبود ویتامین D نیز می‌تواند با سندرم پای بی‌قرار در ارتباط باشد. مصرف مکمل‌های ویتامین C و ویتامین E در افرادی که همودیالیز می‌شوند، می‌تواند علائم سندرم پای بی‌قرار را کاهش دهد.

4ـ ورزش

ورزش باعث می‌شود فرد احساس بهتری داشته باشد و استفاده‌ی بیشتر از پاها می‌تواند باعث کاهش علائم بیماری شود. به گفته‌ی مو?سسه‌ی ملی بهداشت، ورزش متعادل در کاهش علائم خفیف سندرم پای بی‌قرار یاری‌رسان است.

 یوگا و تمرینات کششی

استرس منجر به وخیم‌تر شدن سندرم پای بی‌قرار می‌شود، بنابراین انجام تکنیک‌های تمدد اعصاب و تمرین‌هایی مانند مراقبه، یوگا و تای‌چی می‌تواند مفید باشد.

6داروهای تجویزی

دارودرمانی برای سندرم پای بی‌قرار متوسط تا شدید بسیار اهمیت دارد. معمولا داروهای دوپامینرژیک (Dopaminergic)  نخستین داروهای تجویزی می‌باشند.

داروهای مورد استفاده به شرایط بیمار وابسته است و موارد زیر را شامل می‌شود:

داروهای دوپامینرژیک

داروهای دوپامینرژیک

داروهای دوپامینرژیک منجر به افزایش آزادسازی دوپامین (از پیام‌رسان‌های عصبی) در مغز می‌شود. داروهای دوپامینرژیک به این دلیل مؤثرند که سندرم پای بی‌قرار در واقع با وجود مشکلاتی در تولید دوپامین در بدن ارتباط دارد.

گاباپنتین (Gabapentin)

گاباپنتین دارویی ضد تشنج است. داروهای ضدتشنج در درمان اسپاسم عضلانی، درد، نوروپاتی و علائم روزانه مو?ثر هستند. دلیل کاهش علائم سندرم پای بی‌قرار توسط گاباپنتین مشخص نیست، ولی بر اساس مطالعات انجام‌شده، مصرف این دارو مو?ثر می‌باشد.

بنزودیازپین‌ها (Benzodiazepines)

بنزودیازپین‌ها داروهایی هستند که برای درمان اضطراب و مشکلات خواب مورد مصرف قرار می‌گیرند. این داروهای آرام‌بخش موجب می‌شوند که افراد دارای علائم مداوم و خفیف سندرم پای بی قرار خواب راحت‌تری داشته باشند.

اپیوئیدها و داروهای مسکن

اغلب اپیوئیدها یا داروهای مسکن برای درمان درد مورد مصرف قرار می‌گیرند. در بعضی موارد و معمولاً زمانی که سایر داروها مو?ثر نیستند، می‌توان با دقت و در دُزهای پایین، اپیوئیدها را برای کمک به درمان سندرم پای بی‌قرار مورد مصرف قرار داد.

درمان‌های گرم و سرد

گرچه پژوهش زیادی برای پشتیبانی از به‌کارگیری گرما و سرما برای درمان علائم سندرم پای بی‌قرار موجود نیست، ولی این روش درمانی توسط بسیاری از سازمان‌های بهداشتی توصیه شده است. حمام گرم یا سرد قبل از رفتن به رخت‌خواب یا استفاده از کمپرس گرم یا سرد روی پاها از راه‌های درمانی توصیه‌شده توسط این سازمان‌ها هستند.

تحریک مغناطیسی مکرر مغزی (rTMS)  

تحریک مغناطیسی مکرر مغزی (rTMS)

تحریک مغناطیسی مکرر مغزی روشی غیرتهاجمی می‌باشد که معمولا برای درمان افسردگی کاربردی است و در کاهش علائم سندرم پای بی‌قرار نیز می‌تواند راهگشا باشد.

در روش تحریک مغناطیسی مکرر مغزی، ارسال ضربان‌های مغناطیسی به بخش‌های خاصی از مغز صورت می‌گیرد. دلیل اثربخشی روشrTMS  کاملاً مشخص نیست. براساس یکی از نظریه‌ها این ضربان‌ها آزادسازی دوپامین در مغز را افزایش می‌دهند. براساس نظریه‌ی دیگری، این روش به آرام کردن «افزایش انگیختگی» یا hyperarousal در بخش‌هایی از مغز کمک می‌کند. که با سندرم پای بیقرار در ارتباط است.

تحریک الکتریکی عصب از راه پوست  (TENS)

در روش تحریک الکتریکی عصب از راه پوست، دستگاهی به‌منظور تسکین درد، جریان‌های الکتریکی ضعیفی را به بخش‌هایی از بدن ارسال می‌کند. پژوهش‌های زیادی در مورد استفاده از TENS در درمان این سندروم صورت نگرفته، اما استفاده از TENS می‌تواند مفید باشد.

حرف آخر

سندرم پای بی‌قرار موجب اختلال در خواب، ناراحتی و مشکلات قابل‌توجهی در عملکرد روزانه‌ فرد می‌شود. بنابراین برای درمان این بیماری باید زود اقدام کرد. فراموش نکنید روشی که برای یک فرد مو?ثر واقع شده ممکن است که برای فرد دیگری بی‌تأثیر باشد و درصورت نیاز باید داروها یا روش‌های درمانی مختلفی را امتحان کرد.


سندرم خستگی مفرط و راههای رهایی از آن

سندرم خستگی مفرط و راه‌های رهایی از آن

مشخصه اصلی سندرم خستگی مزمن (CFS) خستگی یا خستگی شدید است که حتی با استراحت کردن هم برطرف نمی‌شود و با یک وضعیت پزشکی آن قابل توضیح نیست. دلایل بروزCFS هنوز کاملا روشن نیست. و چون در بسیاری از شرایط دیگر نشانه‌های مشابه دیده شده، تشخیص CFS دشوار است. برخی از عوامل تشخیص داده شده عبارتند از: استرس روانی و عفونت ویروسی،  یا ترکیبی از عوامل.

سندرم خستگی مزمن (CFS) اختلالی است که مشخصه اصلی آن خستگی یا خستگی شدید است که با استراحت کردن از بین نمی رود و نمی توان با یک وضعیت پزشکی آن را توضیح داد.

در حالی که، CFS قبلا یک تشخیص بحث برانگیز بود، اکنون به عنوان یک وضعیت پزشکی به طور گسترده پذیرفته شده است.CFS   می تواند هر کسی را درگیر کند، هرچند که در زنان 40 تا 50 ساله بیشتر شایع است. هیچ درمانی در حال حاضر برای آن موجود نیست، اما درمان می‌تواند تسکین‌دهنده‌ی نشانه‌ها باشد.

عوامل سندرم خستگی مفرط

علت CFS ناشناخته می‌باشد. محققان بر این باورند که عوامل مؤثر در آن موارد زیر را شامل می‌شوند:

  • سیستم ایمنی ضعیف
  • ویروس ها
  • عدم تعادل هورمونی
  • استرس
  • ژنتیک

عوامل خطر برای سندرم خستگی مفرط

عوامل خطر برای سندرم خستگی مفرط

CFS بیشتر در میان افراد 40 تا 50 ساله شایع است. جنسیت نیز ایفاگر نقش مهمی در CFS می‌باشد، زیرا ریسک ابتلا به CFS‌ در زنان دو تا چهار برابر بیشتر از مردان است.

عوامل دیگری که امکان دارد باعث افزایش ریسک ابتلا به CFS شوند، عبارتند از:

  • حساسیت
  • استعداد ژنتیک
  • عوامل محیطی
  • استرس

نشانه‌های خستگی مفرط

نشانه‌های خستگی مفرط وابسته به فرد و شدت بیماری فرق می‌کند.  خستگی شایع‌ترین علامت این سندرم می‌باشد که به اندازه کافی شدید است به نحوی که می‌تواند فعالیت‌های روزانه فرد را مختل کند. برای تشخیص  CFS، باید توانایی فرد برای انجام فعالیت‌های روزانه‌اش به مدت حداقل شش ماه به طور قابل توجهی کاهش پیدا کند.

CFS  همچنین می تواند به اختلال خواب منجر شود. مانند:

  • بی‌خوابی مزمن
  • احساس سرحال نبودنی که حتی بعد از یک خواب شبانه هم قرار است.
  • اختلالات دیگر در خواب

علائم فیزیکی CFS موارد زیر را شامل می‌شوند:

  • سردردهای مکرر
  • درد عضلانی
  • نازک شدن گره‌های لنفاوی و تورم در گردن و زیر بغل
  • گلودرد مکرر
  • درد مفاصل بدون قرمزی یا تورم

برای بعضی از افراد CFS به صورت دوره‌ای اتفاق می‌افتد، دوره‌هایی از احساس بد و دوره‌هایی از احساس خوب وجود دارند. علائم امکان دارد گاهی حتی به طور کامل برطرف شوند، با این حال، هنوز هم بازگشت بیماری امکان‌پذیر است. این دوره‌ها به عنوان دوره‌های عود بیماری شناخته شده‌اند.

تشخیص سندرم خستگی مفرط یاCFS

تشخیص سندرم خستگی مفرط یاCFS

تشخیص CFS بسیار سخت است. هیچ آزمایش پزشکی برای تشخیص CFS موجود نیست. نشانه‌های آن به بسیاری از شرایط دیگر شباهت دارد. بسیاری از مبتلایان به CFS بیمار به نظر نمی‌رسند. بنابراین امکان دارد پزشکان به اشتباه تشخیص دهند که فرد سالم است. به منظور دریافت تشخیص CFS، پزشک شما سایر دلایل احتمالی را رد کرده و سابقه پزشکی شما را مورد بررسی قرار می‌دهد.

به علت شباهت نشانه‌های CFS و بسیاری از شرایط دیگر، بسیار مهم است که از خودتشخیصی اجتناب کرده و نشانه‌ها را با دکتر خود درمیان بگذارید.

درمان سندرم خستگی مفرط یاCFS

در حال حاضر هیچ درمان خاصی برای CFS وجود ندارد. نشانه‌ها برای هر فرد متفاوت است و بنابراین برای نظارت بر اختلال و برطرف کردن نشانه‌های آن به انواع مختلفی از درمان نیاز داریم.

درمان CFS با تغییر سبک زندگی

درمان CFS با تغییر سبک زندگی

با ایجاد برخی از تغییرات در سبک زندگی می‌توان نشانه‌ها را کاهش داد.

با حذف یا محدود کردن مصرف کافئین می توان به بهبود وضعیت خواب کمک کرد. همچنین اجتناب از مصرف الکل و نیکوتین توصیه می‌شود. در صورت بروز اختلال در خواب در شب، چرت کوتاهی در روز می‌تواند جبران‌کننده باشد.

یک برنامه روزانه تهیه کنید. روزانه ساعت معینی با زمان بیداری مشخص را به خواب اختصاص دهید.

داروها

به طور معمول، هیچ یک از داروها قادر به درمان تمام عوامل نیستند. همچنین علائم شما امکان دارد در طول زمان دچار تغییر شود، بنابراین داروها نیز باید متغیر باشند.

سندرم خستگی مفرط می تواند به یک نشانه افسردگی منجر شود. داروی ضدافسردگی با دوز کم یا ارجاع به یک ارائه دهنده سلامت روان می‌تواند راهگشا باشد.

اگر با تغییرات شیوه زندگی باز هم در آرزوی یک خواب شبانه آرام هستید، پزشک متخصص می‌تواند به شما کمک کند. داروهای مسکن برای کاهش دردهای مفصلی ناشی از CFS می‌توانند راهگشا باشند. در صورت لزوم دارودرمانی، باید نیازهای شما درنظر گرفته شود. هیچ درمان مشخصی برای CFS موجود نیست.


اختلال دوقطبی و نوسانات عاطفی شدید

اختلال دوقطبی و نوسانات عاطفی شدید

روانشناسی اختلال دوقطبی

خلق و خوی همه‌ی ما همیشه اوج و فرود دارد. گاهی بسیار شاد هستیم و گاهی عصبانی و غمگین. این نوسانات عاطفی طبیعی بوده و برای همه اتفاق می‌افتد، اما در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، این نوسانات شدیدتر و پُرنوسان‌تر بروز می‌کنند. اختلال دوقطبی ممکن است کار و تحصیل فرد را با مشکل روبرو کند و به تشویش و اختلال در روابط روزمره و عادی افراد منجر شود. اختلال دوقطبی، قابل کنترل و درمان است. اما درصورت نادیده گرفتن علایم هشداردهنده‌ی آن، فرد زندگی سخت و ناآرامی را تجربه خواهد کرد. پیگیری نکردن درمان اختلال دوقطبی، باعث تشدید هر روزه‌ی بیماری خواهد شد.

تعریف اختلال دوقطبی

اختلال دوقطبی یا شیدایی-افسردگی به تغییرات شدید خلق و خو منجر شده و در سطح رفتارها و انرژی فرد تغیراتی را به وجود می‌آورد. این تغییرات در دو سر یک بازه قرار گرفته‌اند و خلق و خوی این افراد عملاً هیچ تعادلی ندارد. یعنی تغییر خلق و خوی آنها از حالت افسرده به حالت شیدایی و جنون یا بالعکس، آرام و به تدریج نیست. بلکه تغییرات از حالتی به حالت دیگر در این افراد، پَرِشی و آنی اتفاق می‌افتد. ثبات هر یک از این حالات هم مدت‌زمان متغیری دارد. مثلاً امکان دارد فردی هفته‌ها در حالت افسردگی باشد یا اینکه پس از چند روز افسردگی به حالت شیدایی برسد. فردِ مبتلا به اختلال دوقطبی گاهی چند هفته به‌شدت مأیوس و بی‌انرژی است و بعد از آن به شدت فعال و پرجنب‌وجوش می‌شود. این اختلال، بر روی عملکرد زندگی روزانه افراد به‌شدت تأثیرگذار است. در دورانی که فرد به شیدایی شدید دچار می‌شود، واکنش‌های آنی و لحظه‌ای را در او می‌بینیم. مثلاً تصمیم یکباره‌ی استعفا از کار و به دنبال آن تصمیماتی به شدت هیجانی و به دور از عقل و منطق. در آن سر طیف، حالت افسردگی قرار گرفته است. در این زمان‌ها دل کندن از رختخواب برای فرد دشوار است و خستگی و یأس نسبت به همه چیز با او همراه است. علت اصلی اختلال دوقطبی هنوز کشف نشده است، اما به اعتقاد پژوهشگران، این اختلال تا حد زیادی به ژنتیک مربوط است. شروع اختلال شیدایی-افسردگی از سال‌های نوجوانی یا ابتدای سال‌های بزرگسالی می‌باشد و شناخت نشانه‌های آن بسیار وقت‌گیر و به مطالعه‌ی علمی و تخصصی نیازمند است. پس بررسی و پیگیری این اختلال از اهمیت و حساسیت زیادی برخوردار است.

حقایق و باورهای اشتباه در مورد اختلال دوقطبی

حقایق و باورهای اشتباه در مورد اختلال دوقطبی

باور اشتباه: درمان اختلال دوقطبی امکان‌پذیر نیست و افراد مبتلا زندگی طبیعی ندارند.

حقیقت: تعداد زیادی از مبتلایان به اختلال دوقطبی، انسان‌های موفق و با مشاغل عالی و موفقیت‌های متعدد هستند. این افراد در زندگی دارای روابط شاد و معقولی هستند. شاید زندگی با این افراد چالش‌هایی داشته باشد اما کنترل و درمان آن، تا حد زیادی به عادی شدن اوضاع کمک می‌کند. برای کنترل این اختلال و درمان آن یادگیری مهارت‌هایی ضرورت دارد.

باور اشتباه: اختلال دوقطبی فقط روی خلق و خو تأثیرگذار است.

حقیقت: اختلال دوقطبی بر قضاوت‌ها، سطح انرژی، تمرکز، حافظه، الگوی خواب، اشتها، توانایی جنسی و اعتماد به نفس افراد تأثیرگذار است. ضمن اینکه تشویش و مشکلات فیزیکی را هم به وجود می‌آورد. بیماری‌هایی مانند: فشار خون، دیابت، میگرن و ناراحتی‌های قلبی به این اختلال مرتبط هستند.

باور اشتباه: دارودرمانی تنها راه درمان اختلال دوقطبی است.

حقیقت: اگر چه دارودرمانی از پایه‌های اصلی درمان این اختلال به‌شمار می‌رود، اما درمان‌های شخصی و راهبردهای فردی نیز در روند بهبودی بسیار تأثیرگذار هستند. خواب کافی، ورزش کردن، تغذیه مناسب و تلاش برای کنترل خلق و خو، دوری از استرس و وجود همراهانی دلسوز، تا حد زیادی باعث کاهش این مشکل شده و روند درمان را سریع‌تر می‌کند.

نشانه‌های اختلال دوقطبی

نشانه‌های اختلال دوقطبی

این اختلال در افراد مختلف دارای علائم متفاوتی است. عوارض و علائم اختلال دوقطبی، نوسان، شدت و الگوهای متفاوتی را دربرمی‌گیرد. مثلا سرعت تغییر وضعیت از حالت افسردگی به شیدایی در برخی بسیار سریع است و سایر افراد این مشکلات را به شدت‌های متفاوت تجربه می‌کنند. 4 حالت اصلی برای این اختلال موجود است: شیدایی، شیدایی خفیف، افسردگی و حالت ترکیبی. هر یک از این حالات دارای نشانه‌های بیرونی و علایم مختص به خود هستند.

1شیدایی

در مرحله‌ی شیدایی بروز خلاقیت، افزایش انرژی و نشاط شدید قابل مشاهده است. در این مرحله فردِ دچار اختلال دوقطبی، تمایل به صحبت و فعالیت زیاد دارد. کم‌خوابی و استراحت نکردن از نشانه‌های دیگر این حالت می‌باشد. فرد نسبت به توانایی‌ها و قدرت فردی خود زیاده‌روی می‌کند، یعنی احساس می‌کند که به شدت توانمند و ویژه است. شاید این احساسات خوب و جالب به نظر بیایند، اما وقتی تصمیمات احساسی، هیجانی و غیرمنطقی از آنها سر می‌زند، در مورد جالب بودن آن دچار تردید می‌شویم. مثلا در این مرحله از اختلال دوقطبی، افراد تصمیماتی مانند سرمایه‌گذاری‌های نامناسب یا شرط‌بندی‌های غیرعقلانی می‌گیرند. پرخاشگر می‌شوند و نسبت به عقاید مخالف بسیار تندرو برخورد می‌کنند.

2شیدایی ضعیف

شیدایی ضعیف نسبت به حالت قبلی شدت کمتری دارد. در این مرحله افراد همچنان دارای نشاط غیرعادی بوده و بسیار فعال هستند. اما زندگی روزانه تا حد زیادی از روندی طبیعی برخوردار است. در واقع شرایط روحی فرد در این مرحله با تغییرات غیرعادی مواجه می‌شود.

نشانه‌های کلی حالت شیدایی:

  • خودقوی‌پنداری زیاد، خوش‌بینی بیهوده و خودبزرگ‌بینی؛
  • تحریک‌پذیری بالا، فعالیت و انرژی زیاد ؛
  • سریع حرف زدن به شکلی که کلام مبهم و نامفهوم می‌شود؛
  • انرژی زیاد علی‌رغم کم‌خوابی؛
  • ناتوانی در قضاوت صحیح؛
  • حواس‌پرتی و کاهش تمرکز؛
  • توهم و افکار آشفته (در موارد حاد).
  • تغییر عقیده و تصمیمات ضد و نقیض؛

3. افسردگی

افسردگی

در گذشته در تشخیص افسردگی عادی با افسردگی ناشی از اختلال دوقطبی همه دچار اشتباه می‌شدند. اما براساس تحقیقات مختلف، این دو نوع افسردگی بسیار با هم متفاوت هستند و درمان‌های پیشنهادی هر یک تفاوت زیادی با هم دارند. داروهای ضدافسردگی برای درمان افسردگیِ ناشی از اختلال دوقطبی مناسب نیست. در واقع داروهای ضدافسردگی احتمال وخیم شدن اختلال دوقطبی را افزایش می‌دهند. برخی از این داروها به نوسان مراحل مختلف منجر می‌شوند و فرد به‌وسیله‌ی آنها از حالت شیدایی به شیدایی خفیف یا افسردگی می‌رسد. با وجود علائم بیرونی یکسان هر دو نوع افسردگی، شیوه‌ی درمان متفاوتی دارند. نشانه‌ها برای درمان هر یک از انواع افسردگی بسیار یاری‌رسان هستند. مثلاً در افسردگی اختلال دوقطبی، فرد به شدت غیرقابل‌پیش‌بینی و تحریک‌پذیر می‌شود و به‌طور دائم احساس گناه دارد. افسردگی ناشی از اختلال دوقطبی به بی‌حوصلگی، خواب زیاد و اضافه وزن منجر می‌شود و در بعضی موارد فرد ارتباطش را با واقعیت و دنیای بیرون قطع می‌کند که به آن افسردگی سایکوتیک یا روان‌پریشی شدید می‌گویند. در این مرحله افراد توانایی برقراری روابط اجتماعی سالم و کار کردن را ندارند.

نشانه‌های کلی حالت افسردگی اختلال دوقطبی:

تحریک‌پذیری؛

احساس غم و یأس؛

خستگی و تحلیل رفتن انرژی؛

ناتوانی از شادی و رضایت‌مندی؛

تغییرات وزن و اشتها؛

تنبلی و خستگی جسمی و روحی؛

عدم تمرکز؛

احساس حقارت، گناه و بی‌ارزش بودن؛

اختلال در خواب؛

اندیشیدن به مرگ و خودکشی.

4حالات ترکیبی

در این مرحله از اختلال دوقطبی علائم و نشانه‌های حالات مختلف اختلال دوقطبی یعنی افسردگی، شیدایی و شیدایی خفیف با هم درآمیخته‌اند. افسردگی همراه با بی‌خوابی، تشویش، تحریک‌پذیری، حواس‌پرتی و افکار ضد و نقیض. این مرحله بسیار خطرناک می‌باشد، زیرا ترکیب احساسات متناقض و انرژی متفاوت و خلق و خوی متغیر، در نهایت می‌تواند منجر به خودکشی شود.

انواع حالات ترکیبی:

اختلال دوقطبی نوع اول: در این حالت ترکیبی از شیدایی و افسردگی مشاهده می‌شود. در واقع وجود دوره‌ی افسردگی یا نیمه‌شیدایی برای تشخیص الزامی است، اما گاهی اوقات پیش می‌آید.

اختلال دوقطبی نوع دوم: در این حالت شیدایی دیده نمی‌شود، اما شاهد یک یا چند دوره شیدایی خفیف و یا چند دوره افسردگی شدید هم هستیم.

اختلال خلق دوره‌ای: دوره‌های نیمه-شیدایی همراه با دوره‌هایی از افسردگی که به اندازه‌ی افسردگی اساسی نمی‌باشند.

درمان اختلال دوقطبی

درمان اختلال دوقطبی

اگر شاهد علائم و نشانه‌های اختلال دوقطبی در خود یا اطرافیان‌تان هستید، هرچه زودتر به متخصص مراجعه کنید. کتمان کردن و نپذیرفتن مشکل، به درمان و حل آن کمکی نمی‌کند. پیگیری نکردن این مسئله تنها به وخیم‌تر شدن وضعیت منجر می‌شود و سلامت، اشتغال و روابط فرد مبتلا را رو به نابودی می‌برد. تشخیص به موقع، به درمان و جلوگیری کمک شایانی می‌کند. گاهی اوقات افرادِ دچارِ این اختلال، از مرحله‌ی شیدایی لذت برده و به انرژی و بلندپردازی آن علاقه‌مند هستند. باید با گوشزد کردن عواقب مخرب این مرحله به افراد مبتلا، اهمیت درمان را یادآوری کرد.

اصول درمان

درمان بلند مدت: اختلال دوقطبی قابل‌بازگشت و مزمن است، بنابراین حتی در حالتی که بیمار بهبود پیدا می‌کند، روند درمان باید ادامه داشته باشد. برای جلوگیری از ورود فرد به مراحل مختلف این اختلال دارودرمانی یا تجویز پزشک را باید جدی گرفت.

درمان‌های غیردارویی: دارودرمانی به تنهایی برای رفع اختلال دوقطبی کفایت نمی‌کند. تلفیق دارودرمانی با ایجاد تغییرات در سبک زندگی و کمک گرفتن از اطرافیان مؤثرترین درمان است.

کمک گرفتن از مشاور و روان‌پزشک باتجربه: اختلال دوقطبی، اختلال پیچیده‌ای می‌باشد. تشخیص این اختلال نیازمند مهارت و تجربه‌ی متخصصان است و درمان آن گاهی بسیار سخت می‌شود. روند درمان باید را باید متخصص باتجربه پیگیری کند.

اقدامات شخصی

اقدامات شخصی

سبک زندگی و عادت‌های روزانه‌ی فرد، در فرایند درمان بسیار تأثیرگذار است و گاهی تنها اراده‌ برای بهبودی نیاز به دارودرمانی را به کلی از بین می‌برد.

آگاهی در مورد اختلال دوقطبی در روند درمان بسیار تأثیرگذار است. هر چه فرد مبتلا، نسبت به این اختلال آگاهی بیشتری داشته باشد، کنترل کردن حالات آسان‌تر می‌شود.

ورزش و فعالیت‌های جسمانی تا حدود زیادی جلوی تنش‌های این اختلال را می‌گیرد. در تمرینات ورزشی مانند ایروبیک که فعالیت و حرکت پاها و دست‌ها را می‌طلبد، به سیستم اعصاب و مغز کمک بسیاری می‌شود. سایر ورزش‌ها شامل  پیاده‌روی، دویدن شنا، کوهنوردی و رقص نیز بسیار مفید می‌باشند.

همراهی اطرافیان، کمک و دلسوزی آنها برای افراد درگیر با اختلال دوقطبی بسیار اهمیت دارد. حرف زدن با دوستان یا حضور در کلاس‌های درمان گروهی نشانه‌ی ضعف نمی‌باشد. بیشتر افراد از درد دل کردن و صحبت کردن درباره‌ی مشکل خود با دیگران فرار می‌کنند و آن را تحقیرآمیز می‌دانند. این باور بسیار اشتباه است. وقتی شما با دوست‌‌ یا یکی از نزدیکان‌تان صحبت می‌کنید، اولین حسی که در او شکل می‌گیرد، احساس افتخار است. افتخار از اینکه مورد اعتماد واقع شده و شایستگی شنیدن درد دل دیگری را داشته است.

حضور در جمع‌های دوستانه و خانوادگی بهبود اختلال دوقطبی را تسریع می‌بخشد. وقتی در جمعی حاضر می‌شوید که دیگران شما را دوست دارند و برای سلامتی و زندگی‌تان اهمیت قائل هستند، انرژی مثبت فراوانی را دریافت می‌کنید.

تغذیه‌ی سالم و خواب کافی، باعث تغییر الگوهای رفتاری و عادات شما می‌شوند و کمک می‌کنند مسیر شادی و سلامتی را آغاز کنید.

اختلال دوقطبی و خودکشی

مرحله‌ی افسردگی ناشی از اختلال دوقطبی برای خطرات زیادی از جمله خودکشی زمینه‌ی مناسبی به وجود می‌آورد. در این مرحله که با افسردگی عادی بسیار فرق دارد، فرد به مرگ و خودکشی بسیار تمایل دارد. این میل در افرادی که حالت ترکیبی اختلال دوقطبی را تجربه کرده‌اند یا سابقه‌ی استفاده از مواد مخدر و الکل دارند، بیشتر است. وجود سابقه‌ی خودکشی در خانواده یا آشنایان نیز احتمال خودکشی را افزایش می‌دهد.

اختلال دوقطبی و خودکشی

نشانه‌های میل به خودکشی:

  • احساس یأس در زندگی؛
  • حرف زدن درباره‌ی مرگ و خودکشی؛
  • آرزوی مرگ کردن؛
  • احساس حقارت و بی‌ارزش بودن؛
  • به دنبال ابزار خودکشی بودن.
  • تغییر حالات ناگهانی یا ترک ناگهانی جمع و خلوت گزیدن؛

 

دلایل و ریشه اختلال دوقطبی

علت واحدی برای اختلال دوقطبی موجود نیست. مطالعاتی در مورد عوامل ژنتیکی صورت گرفته، ولی همچنان عامل اصلی این اختلال کشف نشده است. بعضی مطالعات تصویری از مغز انسان، نشان‌دهنده‌ی تغییرات فیزیکی مغزی در خلال شکل‌گیری این اختلال هستند. مطالعات دیگری از بر هم خوردن تعادل انتقال‌دهنده‌های عصبی، افزایش هورمون‌های کورتیزول، عملکرد نامطلوب تیروئید و اختلالات ریتم شبانه‌روزی بدن خبر می‌دهند. عوامل محیطی و روانی نیز در پیشرفت این اختلال نقش دارند. سوءمصرف مواد، استرس و… از عوامل محرک برای شروع این اختلال می‌باشند.

استرس: وقایع استرس‌زای زندگی، باعث می‌شوند فردی با آسیب‌پذیری ژنتیکی در معرض ابتلا به این اختلال قرار بگیرد. تغییرات اساسی مثبت یا منفی می‌توانند به بروز هیجانات منفی در فرد منجر شوند. مثلاً ترک منزل به قصد تحصیل، ازدواج، آتش‌سوزی، از دست دادن عزیزان و وقایع ناخوشایند دیگر می‌توانند از دلایل ابتلا به اختلال دوقطبی باشند.

مصرف مواد مخدر: مواد مخدر به خودی خود، باعث این اختلال نمی‌شوند اما می‌توانند وضعیت فرد مبتلا را وخیم‌تر کنند و اگر فردی استعداد ابتلا به اختلال دوقطبی را داشته باشد، روند پیشرفت آن را سرعت می‌بخشند. اکستازی، کوکائین و آمفتامین‌ها حالت شیدایی را تشدید داده و الکل و مواد آرام‌بخش به افسردگی شدت می‌دهند.

داروهای ضدافسردگی: برخی داروها مانند داروهای ضدافسردگی به شیدایی منجر می‌شوند. سایر داروهایی که به تشدید و تحریک اختلال دوقطبی کمک می‌کنند شامل بعضی داروهای سرماخوردگی، کافئین و داروهای تنظیم عملکرد تیروئید و اشتها می‌باشند.

تغییرات فصلی: تغییرات فصلی این اختلال را به شدت تحت تأثیر قرار می‌دهند. مثلاً شیدایی، بیشتر در تابستان و افسردگی در سه فصل دیگر بروز می‌کند.

اختلالات خواب: کم‌خوابی به شیدایی منجر می‌شود و تهدید‌کننده‌ی جدی آرامش بدن می‌باشد.


حمله به خودی یا سندرم گیلن باره

حمله به خودی یا سندرم گیلن باره

حمله‌ی سیستم ایمنی بدن به اعصاب محیطی را سندرم گیلن باره (Guillain-Barré syndrome)، می‌گویند. از عواقب این حمله، بی‌حسی، احساس ضعف در ماهیچه‌ها، گزگز و گاهی اوقات فلجی را می‌توان نام برد.

یکی از نشانه‌های بارز این بیماری، حالت خواب‌رفتگی ناگهانی و سوزش در پا است که به سایر نقاط بدن منتقل می‌شود و در نهایت فرد به بی‌حسی در پا و ضعف عضلانی دچار می‌شود.

این بیماری بیشتر بین افراد 30 تا 40 ساله شایع است، ولی امکان دارد در هر سنی اتفاق بیفتد.

این بیماری مزمن نیست و درمان آن با یک دوره دارویی امکان‌پذیر است. در صورت به تعویق انداختن درمان امکان دارد مشکل تنفسی برای فرد ایجاد شده و بدن بسیار ضعیف شود.

دلایل گیلن باره

علت این بیماری هنوز به درستی معلوم نیست. ولی به طور معمول بعد از یک عفونت ویروسی مانند آنفولانزا یا سرماخوردگی بروز می‌کند.

دلیل این اختلال می‌تواند تلاش شدید سیستم ایمنی برای از بین بردن عفونت باشد،‌ طوری که امکان دارد در این میان به صورت اشتباهی حمله به سلول‌های عصبی خودی صورت گیرد.

همچنین امکان دارد بعد از عفونت با یک باکتری به نام کامپیلوباکتر هم بیماری بروز نماید. عفونت با کامپیلوباکتر بعد از آشامیدن آب آلوده یا خوردن غذای نپخته (مخصوصا مرغ  و ماهی و…) اتفاق بیفتد. در بعضی موارد بروز این عفونت بعد از اعمال جراحی نیز امکان‌پذیر است.

گاهی اوقات پیش آمده هیچ گونه عامل شناخته شده‌ای تشخیص داده نمی‌شود، اما وجود اختلال در عملکرد سیستم ایمنی بدن در همه موارد ذکر شده قطعی می‌باشد.

در برخی موارد آن‌قدر بدن ضعیف می‌شود که بیمار به‌هیچ وجه توانایی راه رفتن را ندارد و همچنین ممکن است بدن به طور کامل فلج شود.

نشانه‌های گیلن باره

نشانه‌های گیلن باره

به‌طور معمول شروع نشانه‌های گیلن باره با ضعف در پاها و بی‌حسی همراه است. (امکان دارد فرد دچار احساس گزگز شدن شود.)

اغلب در عرض مدت کمی حدود چند روز یا چند هفته نشانه ها به قسمت های بالایی بدن سوق داده می‌شوند و ضعف و بی‌حسی بازوها و اندام فوقانی را در پی دارد.

همچنین امکان بروز مشکل در تنفس هم در فرد وجود دارد.

تشخیص گیلن باره

پزشک با دیدن نشانه‌هایی مثل ضعف یا مورمور شدن پاها به بیماری گیلن باره مشکوک می‌شود. سپس آزمایشاتی مانند گرفتن مایع مغزی– نخاعی از قسمت پشت توسط متخصص انجام خواهد شد.

دو آزمایش دیگر شامل  آزمایش سرعت هدایت عصب و بررسی الکترونیکی عضله هم انجام می‌شود. هدف انجام این آزمایش‌ها بررسی نحوه ارسال پیغام از طریق اعصاب به دست‌ها و پاها می‌باشد.

درمان گیلن باره

درمان گیلن باره

درمان قطعی برای گیلن باره وجود ندارد، اما برای بهبود علائم راه‌های پیشنهاد می‌شود:

1ـ  ایمنوگلوبولین درمانی: این دارو از جنس پروتئین می‌باشد و حفاظت از سیستم ایمنی در برابر حملات آنتی بادی‌های مهاجم را برعهده می‌گیرد.

2ـ  پلاسما فرزیس: دستگاهی که خون به درون آن کشیده می‌شود به بدن فرد وصل میکنند و از این طریق جدایی آنتی‌بادی‌های حمله‌کننده به اعصاب از خون امکان‌پذیر می‌شود. این آنتی‌بادی‌ها که مسبب حمله به سیستم ایمنی بدن هستند، در واقع پروتئین‌های موجود در خون می‌باشند.

بیمار مبتلا به سندروم گیلن باره چند روز تا چند هفته نیازمند بستری شدن در بیمارستان می‌باشد. زمان بستری ماندن در بیمارستان به مقدار مراقبت‌های مورد نیاز بیمار و شدت بیماری وابسته است.

در موارد پیشرفته بیماری امکان دارد خوردن از راه دهان برای فرد مشکل شود که برای او لوله بینی – معدی کار گذاشته شده و از طریق لوله غذارسانی به او انجام می شود.

برای حفظ و بازسازی قدرت عضلانی بیمار، رژیم غذایی او باید پرکالری و پر پروتئین باشد.

گاهی غذا با حجم کم و در تعداد وعده‌های زیاد برای بیمار تجویز می‌شود.

در زمان بستری بودن در بیمارستان، اگر ضعف عضلات تنفسی موجب اختلال تنفس در فرد شود، ممکن است به دستگاه تنفس مصنوعی نیاز پیدا کند.

برای کمک به حفظ قدرت و انعطاف پذیری عضلات، فیزیوتراپی می‌تواند راهگشا باشد.

علاوه بر موارد فوق داروهای زیر برحسب نیاز و به منظور تسکین نشانه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند :

  • سرکوب‌کننده ایمنی مانند سایتوکسان یا آزارام که در مرحله حاد بیماری تجویز می‌شود.
  • ضددردها و مسکن‌ها
  • کورتون که برای کاهش التهاب و تورم اعصاب تجویز می‌شود.
  • سایر داروها مانند کاربامازپین
  • فیزیوتراپی در بازسازی قدرت عضلات و کمک به دوباره راه رفتن و حرکت دادن ماهیچه‌های بدن راهگشا است.

روند بیماری گیلن باره

روند بیماری گیلن باره

این بیماری دارای سه مرحله حاد، نقاهت و بهبودی می‌باشد.

به‌طور معمول بهبودی برای افراد مبتلا به گیلن باره حتمی است، اما امکان دارد روند زمان‌بری داشته باشد.

اکثر افراد، طی 2 تا 3 هفته ضعیف‌تر شده و بعد روند بهبودی آغاز می‌شود. در نهایت بعد از مدتی به طور کامل  از شر بیماری خلاص می‌شوند. اگرچه بهبودی کامل امکان دارد تا دو سال طول بکشد.

بعضی افراد تا ماه‌ها احساس ضعف می‌کنند و در موارد کمی، تا سال‌ها این ضعف باقی می‌ماند، بعضی دیگر هم دیگر هیچ وقت قدرت عضلاتشان را به‌دست نمی‌آورند.

در بعضی موارد این بیماری بعد از اولین حمله دوباره شدت می‌گیرد.

در بعضی موارد بیمار برای راه رفتن به صندلی چرخدار یا عصا نیازمند می‌شود. تا این که دوباره قدرت عضلاتش برگشته و توانایی قدم برداشتن به راحتی و بدون نیاز به کمک را داشته باشد.

فیزیوتراپی برای بازگشت قدرت عضلات و یادگیری دوباره راه رفتن و حرکت دادن ماهیچه‌های بدن می‌تواند راهگشا باشد. برنامه‌ای برای تمرین و ورزش به شخص بیمار توسط فیزیوتراپیست آموزش داده می‌شود تا کمک کند بیمار دوباره سلامتش را به‌دست بیاورد.

کودکی که در حال گذراندن دوره درمان سندروم گیلن باره است، امکان دارد احساس عصبانیت، غمگینی، بیهودگی یا همه این‌ها را داشته باشد. مشورت با یک درمانگر یا مشاور برای کنترل احساسات و خشم‌های روحی به کودک می‌تواند یاری‌رسان باشد. دوستان و خانواده هم با حمایت و درک کودک بیمار قادرند به او کمک کرده و سبب شادمانی و روحیه‌ی خوب شوند تا این که بهبودی کامل حاصل شود.

نحوه مراقبت از خود

  • عمل کردن به توصیه‌های پزشک
  • مصرف صحیح و سروقت دارو
  • اجتناب از مصرف سیگار و الکل

در صورت تجویز فیزیوتراپی، به دقت ورزش‌ها را انجام دهید تا انعطاف عضلاتتان دوباره برگشته و قدرتمند شوند.

مشاوره با یک روانشناس در جهت سازگاری شما با شرایط بیماری و کیفیت زندگی مطلوب یاری‌رسان است.


نه به دمانس و اختلال حافظه!

نه به دمانس و اختلال حافظه!

با خواب کافی، انجام مستمر ورزش هوازی، اجتناب از مصرف دخانیات و رژیم غذایی سالم ‌می‌توانیم از دمانس، اختلال حافظه و شناخت پیشگیری کنیم.
پیشگیری از دمانس با سبک زندگی رابطه‌ی مستقیم دارد.

پیشگیری از دمانس

عوامل خطر بسیاری در ارتباط با دمانس، اختلال حافظه و شناخت شناسایی شده است که همه‌ی آنها تغییرپذیر نیستند. مهم‌تر از همه بالا رفتن سن است که متوقف کردن آن امکان‌پذیر نیست. با این حال با تغییر عواملی که بر روند ابتلا تاثیرگذار هستند می‌شود از این اختلالات پیشگیری کرد.

عوامل قابل کنترل ابتلا به دمانس

عوامل قابل کنترل ابتلا به دمانس

فعالیت بدنی:
فعال نگه داشتن بدن در سلامت قلب و مغز دارای نقش مهمی می‌باشد، بر اساس تحقیقات، فعالیت بدنی و ورزش منظم در افراد میان‌سال و سالمند به بهبود حافظه و تفکر کمک کرده و همچنین خطر ابتلا به دمانس را کاهش می‌دهد. بنابراین حداقل روزانه به مدت 30 دقیقه و 5 بار در هفته فعالیت بدنی مانند دوچرخه‌سواری یا پیاده‌روی با سرعت متوسط یا سریع داشته باشید. تا حدی باید در تلاش باشید که ضربان قلبتان بالا رفته و عرق کنید.

فشار خون بالا:
فشار خون بالا در میان‌سالی به طور قابل توجهی باعث بالارفتن ریسک ابتلا به دمانس در سالمندی می‌شود. به افراد بالای 40 سال توصیه می‌شود که فشار خون خود را به طور منظم کنترل و مرتباً برای چکاپ به پزشک مراجعه کنند.

بیماری قند یا دیابت:
دیابت نوع 2 و خطر ابتلا به دمانس تا حد زیادی به هم مرتبط هستند، با اتخاذ روش هایی می‌توانیم خطر ابتلا به بیماری قند را کاهش دهیم. تغذیه ی سالم با مقدار قند پایین و حفظ وزن مناسب می‌تواند راهگشا باشد.

مصرف دخانیات:

مصرف دخانیات
کشیدن سیگار برای ریه‌ها، قلب و رگ های خونی به ویژه عروق مغز تأثیرات بسیار مخربی را به همراه دارد. براساس تحقیقات احتمال ریسک ابتلا به دمانس در افراد سیگاری 50 درصد بیشتر از افرادی که هرگز سیگار نکشیده اند می‌باشد.با ترک سیگار، خطر ابتلا به دمانس را می‌توان به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش داد.

تغذیه:
تغذیه‌ی نامناسب می‌تواند باعث افزایش خطر ابتلا به بسیاری از بیماری‌ها از جمله دمانس شود. تغذیه سالم به حفظ وزن طبیعی و متعادل فرد کمک می‌کند و همچنین باعث کاهش ریسک ابتلا به بیماری‌هایی از قبیل ناراحتی‌های قلبی و فشار خون بالا که هر دو از عوامل خطر ابتلا به دمانس هستند را کاهش می دهد. مصرف بیشتر میوه و سبزیجات، ماهی‌های چرب، غلات مانند نان سبوس‌دار، روغن زیتون و مصرف کمتر شیرینی‌جات و گوشت قرمز، خطر ابتلا به دمانس را کاهش می دهد.

تغذیه

فعالیت های ذهنی:
بر اساس تحقیقات، شرکت کردن در فعالیت‌های محرک مغز مانند فراگیری موضوعات جدید، مطالعه و بازی‌های فکری مانند چیدن پازل، می‌تواند ریسک ابتلا به دمانس را کاهش دهد. اینطور به نظر می‌رسد که فعالیت‌های ذهنی می‌تواند باعث افزایش توانایی مغز برای مقابله و آسیب‌های فیزیکی بشود. یعنی فرد مبتلا به دمانسی که فعالیت ذهنی زیادی دارد، قادر به تحمل مقدار آسیب بیشتری قبل از شناسایی علائم دمانس است. داشتن فعالیت‌های جدید و سرگرمی‌های متنوع مغز را به چالش کشیده و فعال نگه می‌دارد.

افسردگی:
ریسک ابتلا به دمانس در میان افراد مبتلا به افسردگی به مراتب بیشتر است. اگر درحال دست و پنجه نرم کردن با علائم افسردگی هستید، هر چه زودتر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کرده و اقدام به درمان کنید.

مصرف الکل:
مصرف هرروزه‌ی الکل باعث افزایش خطر ابتلا به انواع مختلف دمانس مانند بیماری آلزایمر و دمانس عروقی می‌شود.

کلسترول:
شواهد حاکی از آن است که کلسترول بالا در میان‌سالی، افزایش خطر ابتلا به دمانس در سالمندی را درپی خواهد داشت. بهتر است افراد بالای چهل سال، کلسترول خود را آزمایش کرده و کنترل کنند.

چاقی مفرط:

چاقی مفرط
چاقی مانند فشار خون بالا و دیابت باعث افزایش خطر ابتلا به دمانس می‌شود. چاقی در میان‌سالی ریسک ابتلا به دمانس را در سالمندی افزایش می‌دهد. با ورزش منظم و تغذیه‌ی سالم می‌توان از بروز چاقی جلوگیری کرد.

مطالعات انجام‌شده درمورد تغییر در سبک زندگی نشان‌دهنده‌ی این مطلب است که فعالیت بدنی منظم بهترین کاری است که برای کاهش خطر ابتلا به دمانس می توان انجام داد.

نتایج بررسی اثر ورزش هوازی یعنی ورزش‌هایی که باعث افزایش ضربان قلب می‌شوند بر افراد میانسال یا سالمند نشان‌دهنده‌ی این هستند که ورزش هوازی تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر بهبود حافظه و تفکر و کاهش ریسک ابتلا به دمانس دارد.

ورزش در میانسالی:

مطالعات طولی به طور معمول وضعیت رفتاری و سلامتی گروه را در طولانی مدت مورد بررسی قرار می‌دهد. تحقیقاتی از این دست بر روی افراد میانسال به بررسی تاثیر فعالیت‌های بدنی تفکر و حافظه‌ی آنان در طی سال‌ها پرداخته‌اند. نتایج به دست آمده از 11 مطالعه نشان‌دهنده‌ی این است که ورزش منظم حدود 30 درصد خطر ابتلا به دمانس را کاهش می‌دهد و همینطور 45 درصد به کاهش خطر ابتلا به بیماری آلزایمر کمک می‌کند.

همچنین ورزش‌های هوازی در کوتاه‌مدت به بهبود عملکرد افراد سالم در انجام تست‌های ذهنی کمک کرده‌اند. با استناد به 29 مورد تحقیقات بالینی می توان گفت که در مقایسه با ورزش های غیر‌هوازی مانند ورزش‌های کششی، انجام ورزش‌های هوازی منظم در مدت 1 ماه یا بیشتر می‌تواند باعث بهبودی حافظه و سرعت پردازش مغز شود.

ورزش در میانسالی و سالمندی

ورزش در دوران سالمندی:

اگرچه بر روی سالمندان سالم تحقیقات کمتری صورت گرفته است ولی برخی شواهد حاکی از آن است که با ورزش و فعالیت بدنی منظم، افراد سالمند قادرند خطر ابتلا به دمانس را کاهش دهند. مطالعه بر روی 716 سالمند با میانگین سنی 82 سال نشان‌داده، سالمندانی که روزانه کمتر از 10 درصد را به فعالیت بدنی اختصاص می‌دهند بیش از 2 برابر نسبت به سالمندانی که بالای 10 درصد فعالیت بدنی در برنامه‌ی روزانه‌ی خود داشته‌اند در معرض خطر ابتلا به بیماری آلزایمر بودند.

اکنون می دانیم که فعالیت فیزیکی مستمر به خون‌رسانی بهتر به مغز کمک می‌کند و همچنین خطر سکته‌ مغزی، حمله‌ی قلبی و دیابت را که همگی از عوامل خطرساز دمانس هستند کاهش می‌دهد.

چه هدفی را باید دنبال کرد؟

توصیه می شود که فعالیت بدنی با یک فعالیت متوسط و از حداقل 30 دقیقه شروع شود و بیشتر روزها انجام شود. فعالیت متوسط مثل یک باغبانی پرجنب‌و‌جوش، یک راهپیمایی سریع، درحدی که احساس گرما ایجاد شده و ضربان قلب بالا برود. اگر به ورزش ندارید عادت ندارید، سعی کنید که آهسته و پیوسته اقدام کرده و ظرفیت خود را بالا ببرید.